امامت در پرتوی عقل و نقل

امامت در پرتوی عقل و نقل

امیر المومنین - ولایت - خلافت - جانشینی- عصمت -
امامت در پرتوی عقل و نقل

امامت در پرتوی عقل و نقل

امیر المومنین - ولایت - خلافت - جانشینی- عصمت -

«آیه تطهیر»

 

 «آیه تطهیر»

چهارمین آیه ای که در مورد عصمت مورد بحث ما قرار می گیرد و یک از مهم ترین آیاتی است که به این موضوع اشاره دارد آیه تطهیر می باشد .

خدواند می فرماید :

«إِنَّما یُریدُ اللَّه لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا»( سوره احزاب: آیه 33)

جز این نیست که همواره خدا مى‏خواهد هر گونه پلیدى را از شما اهل بیت علیهم السلام برطرف نماید و شما را چنان که شایسته است [از همه گناهان و معاصى‏] پاک گرداند.

معناى «إنّما یرید اللَّه»...

 «آیه تطهیر»

چهارمین آیه ای که در مورد عصمت مورد بحث ما قرار می گیرد و یک از مهم ترین آیاتی است که به این موضوع اشاره دارد آیه تطهیر می باشد .

خدواند می فرماید :

«إِنَّما یُریدُ اللَّه لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا»( سوره احزاب: آیه 33)

جز این نیست که همواره خدا مى‏خواهد هر گونه پلیدى را از شما اهل بیت علیهم السلام برطرف نماید و شما را چنان که شایسته است [از همه گناهان و معاصى‏] پاک گرداند.

معناى «إنّما یرید اللَّه»

آیه شریفه تطهیر به روشنى بر عصمت دلالت دارد و مراد از اهل بیت در این آیه، فقط پیامبر اکرم، امیرالمؤمنین، صدیقه طاهره و حسنین علیهم السلام هستند.

در این آیه لفظ انما آمده است که دلالت بر حصر می کند .

مراد از «یرید اللَّه» نیز یا اراده تشریعى خداوند است و یا اراده تکوینى. مى‏دانیم که خواست تشریعى خداوند آن است که همه بندگان به اختیار از پلیدى‏ها اجتناب کنند و پاکیزه گردند. پس اراده تشریعى بر پاک بودن بندگان به افراد خاصى اختصاص ندارد و افراد خاصى اراده نشده‏اند و مخاطب اراده تشریعى عموم مکلفین‏اند، درحالى که خداوند سبحان در آیه تطهیر از اراده خویش بر پاک ساختن اشخاص معین و محدودى خبر مى‏دهد؛ از این رو نمى‏توان گفت در این آیه اراده تشریعى مورد نظر است، بلکه یقیناً مراد آیه خبر دادن از اراده تکوینى خداى متعال بر پاک گردانیدن اهل بیت علیهم السلام است. اراده تکوینى اراده‏اى است که به فعل و ترک دیگرى ربطى ندارد و مربوط به خود اراده کننده است، مثل این که انسان اراده مى‏کند بخوابد یا نخوابد؛ برود یا نرود؛ بنشیند یا بایستد. اما اراده‏اى که انجام یا ترک آن به خواسته غیر وابسته باشد اراده تشریعى است. مانند پدرى که به فرزندش بگوید: «این کار را انجام بده». و مولایى از عبد خود بخواهد که کارى را انجام دهد یا ترک کند.

بنابراین احکامى که خداوند براى بندگان وضع کرده است، چه براى یک نفر،( مثل احکامى که اختصاص به شخص رسول اللَّه صلى اللَّه علیه وآله دارد که در فقه معین شده است، از جمله‏واجب بودن مستحبات نافله شب و غیره بر آن حضرت) چه براى عموم مردم و یا گروه خاصى از آنان در راستاى اراده تشریعى او هستند؛ مانند آیه:

«یُریدُ اللَّه بِکُمُ الْیُسْرَ وَلا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ» (سوره بقره: آیه 185)

خدا آسانى و راحت شما را اراده کرده است و نه دشوارى و مشقت شما را.

اما اراده تکوینی چیزی است که خداوند به اراده خود به هر چیز و هر کس را که بخواهد می تواند خلق و ایجاد کند.

خداى تعالى مى‏فرماید:

«إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»( سوره یس: آیه 82)

همواره خداوند چون پدید آمدن چیزى را اراده کند، فقط به آن مى‏گوید باش، پس بى‏درنگ موجود مى‏شود.

خداوند طهارت اهل بیت را اراده کرده است  نه این که از اهل بیت خواسته که طهارت داشته باشند. دلیل دیگر اراده تکوینى آیه، دلالت آیه بر عصمت اهل بیت علیهم السلام مى‏باشد، چرا که عصمت اکتسابى نیست، زیرا خداوند مى‏فرماید:

«وَلَوْ لافَضْلُ اللَّه عَلَیْکَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ یُضِلُّوکَ»( سوره نساء: آیه 113)

و اگر فضل و رحمت خدا بر تو نبود، گروهى [از خائنان‏] تصمیم داشتند تو را منحرف کنند.

و در جاى دیگر مى‏فرماید:

«وَلَوْ لاأَنْ ثَبَّتْناکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئًا قَلیلًا»؛( سوره إسراء: آیه 74)

و اگر تو را ثابت قدم نمى‏داشتیم، همانا نزدیک بود اندکى به سوى آنان متمایل شوى.

حال که حقیقت عصمت فضلی از جانب الله تبارک و تعالی شد در این صورت احتما اراده تشریعی از بین می رود .

معناى «لیذهب عنکم»

«اذهاب» یعنی اینکه خداوند خداوند متعال در ابتداى خلقت اهل بیت علیهم السلام اراده کرده است که پلیدى را از ایشان دور سازد. اذهاب در اینجا به معناى «دفع» است نه «رفع» یعنی اینکه اراده خدا تعلق گرفته است که هیچ پلیدی به اهل بیت نزدیک نشود نه اینکه نزدیک شود و بعدا بخواهد خداوند آن پلیدی را از اهل بیت علیهم السلام دور کند .

معناى «الرجس»

کلمه «رجس» یعنی پلیدی و هم پلیدی مادی و هم معنوی را شامل می شود به عنوان مثال راغب اصفهانى در این باره مى‏نویسد:

الرجس: الشی‏ء القذر ...، والرجس یکون على أربعة أوجه: إمّا من حیث الطبع، و إمّا من جهة العقل، وإمّا من جهة الشرع، وإمّا من کلّ ذلک کالمیتة، فإنّ المیتة تعاف طبعاً وعقلًا وشرعاً؛( المفردات فی غریب القرآن: 188)

پلید چیزى چرکین و آلوده است ...، و پلیدى چهار وجه دارد: گاهى طبیعت [آدمى‏] آن چیز را پلید مى‏داند. گاهى عقل، در مواردى دین و در برخى موارد هم از هر سه جهت در چیزى پلیدى وجود دارد، به مانند مردار که طبیعت، عقل و دین دورى از آن را لازم مى‏دانند.

معناى «یطهّرکم تطهیرا»

این کلمه را قبلا معنا کردیم یعنی خداوند پلیدی را از اهل بیت دفع می کند نه این که آنها را رفع نماید .

«اهل بیت» چه کسانى هستند؟

در پاسخ می توانیم بگوییم که اگر چه این آیه در میان آیات مربوط به زنان پیامبر نازل شده است ولی مربوط به زنان پیامبر نمی باشد و علاوه بر این الان اهل بیت یک اصطلاح خاص شده است و برای افراد خاص .

«اهل» در لغت عرب به خانواده و همسر مرد گفته مى‏شود و به همین معنى در قرآن مجید بکار رفته است: «وَسارَ بِأَهْلِهِ»( سوره قصص: آیه 29) موسى با زن و بچه خود حرکت کرد.

«أزواج» عنوان دیگرى است که فقط به همسران شخص گفته مى‏شود. با توجه به برخى متون حدیث کسا، عنوان «ازواج» جدا و غیر از عنوان «اهل بیت» دانسته شده است. بر اساس پاره‏اى از احادیث، وقتى بانوى بزرگوار امّ سلمه که از پیامبر پرسید:

الست من اهل البیت؟ و با این پرسش از پیامبر درخواست کرد تا داخل کساء شود و مصداق آیه تطهیر گردد، پیامبر فرمودند:

إنک إلى خیر، أنت من أزواج النبی‏ صلّى اللَّه علیه وآله (تفسیر الطبری: 22/ 11/ ش 21734؛ تفسیر ابن کثیر: 3/ 493؛) تو در مسیر خیر و عاقبت به خیر هستى [ولى از «اهل بیت» نیستى‏] و از همسران رسول خدا مى‏باشى.

بنابراین از نظر رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله دو عنوان «ازواج» و «اهل بیت» با هم متفاوت و از یکدیگر جدا هستند و جدایى و تفصیل نیز قاطع شرکت است. پس مراد از «أهل بیتِ» رسول اللَّه صلى اللَّه علیه وآله غیر از «ازواج» ایشان مى‏باشد.

مسلم در صحیح خود به روایت دو تن از مشایخ خود چنین نقل مى‏کند:

قالت عائشة: خرج النبی‏ صلى اللَّه علیه وآله‏ غداة وعلیه مرط مرحّل من شعر أسود، فجاء الحسن بن علی فأدخله، ثم جاء الحسین فدخل معه ثم جاءت فاطمة فأدخلها ثم جاء علیّ فأدخله ثم قال: «إِنَّما یُریدُ اللَّه لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا»؛( صحیح مسلم: 7/ 130.)

عایشه گفت: صبحگاهان رسول خدا در حالى که رواندازى پشمى و سیاه رنگ بر خود قرار داده بود، حرکت کرد چیزى نگذشت که حسن بن على آمد حضرت او را داخل آن رو انداز نمود، و سپس حسین آمد و او نیز داخل شد، و سپس فاطمه آمد و او را نیز داخل کرد، سپس على آمد و او را داخل کرد، آن گاه فرمود: «إِنَّما یُریدُ اللَّه لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا».

احمد بن حنبل به سند خود از ام سلمه درباره شأن نزول را آیه تطهیر چنین نقل مى‏کند:

«فاطمه [زهرا سلام اللَّه علیها] براى پدرش غذایى تهیه کرده بود و این غذا را براى پیامبر صلى اللَّه علیه وآله آورد آن گاه پیامبر به وى فرمود: همسر و دو پسر خود را نیز دعوت کن؛ حسین، حسن و على [علیهم السلام‏] آمدند و در کنار یکدیگر به خوردن غذا مشغول شدند و بر زیراندازى که جاى خواب رسول خدا بود حلقه زدند. عبائى که بافته شده سرزمین خیبر بود در کنار ایشان قرار داشت.



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.