امامت در پرتوی عقل و نقل

امامت در پرتوی عقل و نقل

امیر المومنین - ولایت - خلافت - جانشینی- عصمت -
امامت در پرتوی عقل و نقل

امامت در پرتوی عقل و نقل

امیر المومنین - ولایت - خلافت - جانشینی- عصمت -

حدیث ثقلین

 

حدیث ثقلین

اولین روایت ، حدیث ثقلین می باشد که رسول اکر صلی الله علیه وال می فرماید :

یا أیها الناس، إنّی ترکت فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا، کتاب اللَّه وعترتی أهل بیتی! (سنن الترمذی: 5/ 328/ ش 3874؛ المعجم الکبیر: 3/ 66/ ش 2680؛ المعجم الأوسط: 5/ 89)

اى مردم، همانا دو [گوهر] گرانقدر در میان شما مى‏گذارم که اگر آن دو را بگیرید، هرگز گمراه نمى‏شوید، کتاب خدا و عترت و اهل بیتم.

حدیث ثقلین حدیث بسیار مهمى است. در اهمیّت آن همین بس که پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه وآله این حدیث را مکرراً فرموده‏اند. با توجه به تحقیقات انجام شده، این کلام پنج مرتبه از پیامبر صلى اللَّه علیه وآله صادر شده است و آخرین بار در ساعت‏هاى پایانى عمر شریف ایشان بوده است...

 

حدیث ثقلین

اولین روایت ، حدیث ثقلین می باشد که رسول اکر صلی الله علیه وال می فرماید :

یا أیها الناس، إنّی ترکت فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا، کتاب اللَّه وعترتی أهل بیتی! (سنن الترمذی: 5/ 328/ ش 3874؛ المعجم الکبیر: 3/ 66/ ش 2680؛ المعجم الأوسط: 5/ 89)

اى مردم، همانا دو [گوهر] گرانقدر در میان شما مى‏گذارم که اگر آن دو را بگیرید، هرگز گمراه نمى‏شوید، کتاب خدا و عترت و اهل بیتم.

حدیث ثقلین حدیث بسیار مهمى است. در اهمیّت آن همین بس که پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه وآله این حدیث را مکرراً فرموده‏اند. با توجه به تحقیقات انجام شده، این کلام پنج مرتبه از پیامبر صلى اللَّه علیه وآله صادر شده است و آخرین بار در ساعت‏هاى پایانى عمر شریف ایشان بوده است.

سی و چهار صحابی این روایت را ذکر کرد ه اند و با توجه به عقیده اهل سنت که قائل به عدالت صحابه هستند این روایت فوق صحیح و متواتر می باشد .

از میان صحابی زن هم تعداد سه نفر از جمله صدّیقه طاهره فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها ،  ام سلمه علیها السلام ، ام هانى (خواهر امیرالمؤمنین علیه السلام) این روایت را نقل کرده اند .

این روایت در مهم ترین کتب اهل سنت ذکر شده که به متن برخی از آنها اشاره می کنیم .

ترمذى حدیث ثقلین را از زید بن ارقم این گونه روایت مى‏کند:

قال رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه وآله: إنی تارک فیکم ما إن تمسکتم به لن تضلّوا بعدی، أحدهما أعظم من الآخر، کتاب اللَّه، حبل ممدود من السماء إلى الأرض وعترتی أهل بیتی ولن یفترقا حتى یردا علیّ الحوض، فانظروا کیف تخلفونی فیهما.( سنن الترمذی: 5/ 329/ ش 3876)

ترمذى همین حدیث را از جابر بن عبداللَّه انصارى چنین روایت مى‏کند:

یا أیها الناس، إنی ترکتُ فیکم من‏ [ما] إن أخذتم به لن تضلوا: کتاب اللَّه وعترتی أهل بیتی. (سنن الترمذی: 5/ 329/ ش 3876)

در حدیث یکم «إن تمسّکتم به»، و در دومى «إن اخذتم به» آمده است.

برداشت عصمت

 

ما از دو جهت می توانیم عصمت را از این ایه برداشت کنیم :

اولا : امر رسول اللَّه به تبعیّت و اطاعت مطلق از قرآن و اهل بیت

ثانیا : إخبار رسول خدا به عدم جدائى اهل بیت از قرآن مجید.

توضیح جهت اول

از تعابیر مختلفى که در حدیث ثقلین به کار رفته است استفاده مى‏شود که إتّباع و پیروى از قرآن و عترت، سبب رهایى از ضلالت و گمراهى است. این عبارات مختلف که در روایات گوناگون آمده عبارتند از: «إن اتبعتموها» آن گاه که از آن دو پیروى کنید، «إن تمسّکتم بهما» اگر به آن دو تمسک جویید، «إن أخذتم بهما» اگر آن دو را بگیرید و «إن اعتصمتم» اگر به آن دو تمسّک جستید.

حاکم نیشابورى از زیدبن أرقم این گونه نقل مى‏کند:

إنّی تارک فیکم أمرین لن تضلّوا إن اتبعتموهما.( المستدرک على الصحیحین 3/ 110)

همان طور که اشاره شد، وجوب تبعیّت و پیروى به صورت مطلق، بدون هیچ شک و شبهه‏اى با عصمت ملازم است.

اما واژه «تمسکتم» در معناى دریافت و اخذ استعمال شده است.

تفتازانى در معناى تمسّک مى‏گوید:

لا معنى‏ للتمسک بالکتاب إلّاالأخذ بما فیه من العلم والهدایة، فکذا فی العترة (شرح المقاصد فی علم الکلام: 2/ 303)

تمسک جستن به کتاب معنایى جز دریافت علم و هدایتى که در آن است ندارد و درباره عترت نیز همین معنا وجود دارد.

واژه «اخذتم » نیز به همان معنا می باشد .

ملا على قارى در کتاب المرقاة فى شرح المشکاة، در بیان معناى «أخذتم» مى‏نویسد:

أی تمسّکتم به علماً وعملًا(مرقاة المفاتیح: 5/ 600. هم چنین ر. ک: تحفة الأحوذی: 10/ 196.)

شما از جهت علم و عمل به آن تمسک جویید.

«اعتصام» تعبیر دیگرى از تمسّک، پیروى و اتباع است که در بعضى از نقل‏ها وارد شده است.

راغب در مفردات پیرامون معناى «اعتصام» مى‏نویسد:

والإعتصام الإستمساک ... والإعتصام التمسک بالشی‏ء قال: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّه جَمیعًا» ....( المفردات فی غریب القرآن: 326- 327)

«لن تضلوا» نفى گمراهىِ ابدى است، یعنى با پیروى، تمسک کردن و پناهنده شدن به ثقلین و عمل به دستورات آن دو، هیچ گاه گمراهى پدید نمى‏آید و این بدان معناست که رفتار و گفتار اهل بیت علیهم السلام همواره در راستاى هدایت و مخالف ضلالت است و کسى که همواره در خلاف مسیر گمراهى گام بردارد، به یقین معصوم است، چرا که اگر اهل بیت معصوم نباشند ممکن است خود دچار گمراهى شوند و پیروان خویش را نیز به ورطه گمراهى بکشانند. بدین روى رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله با نفى این احتمال، عصمت اهل بیت علیهم السلام را بیان و ثابت کرده است.

کلمه «ثقلین» تثنیه است و مفرد آن یا «ثَقَل» است، چنان که در قاموس آمده است:

«الثَقَل، محرکة: متاع المسافر وحشمه، وکلّ شی‏ء نفیس مصون، ومنه الحدیث إنّی تارک فیکم الثقلین کتاب اللَّه وعترتی».( القاموس المحیط: 3/ 342)

و یا مفرد آن «ثِقْل» است، چنان که ابن أثیر مى‏گوید:

«انی تارک فیکم الثقلین، کتاب اللَّه وعترتی»، سمّاهما ثِقْلین، لأن الأخذ بهما والعمل بهما ثقیل ... فسماها ثقلین إعظاماً لقدرهما وتفخیماً لشأنهما (النهایة فی غریب الحدیث: 1/ 216)

ثقلین نامیده شدند، چرا که گرایش و پیروى از آن دو سنگین است ... پس ثقلین نامیده شدند تا جایگاه آن‏ها بزرگ شمرده شود و به مقام والایشان ارج نهاده شود.

تا به اینجا ما تمام کلمات این حدیث را معنا نمودیم . د رادامه ما به بررسی این روایت می پردازیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.