امامت در پرتوی عقل و نقل

امامت در پرتوی عقل و نقل

امیر المومنین - ولایت - خلافت - جانشینی- عصمت -
امامت در پرتوی عقل و نقل

امامت در پرتوی عقل و نقل

امیر المومنین - ولایت - خلافت - جانشینی- عصمت -

«علیٌ مع القرآن، والقرآن مع علی»

 

«علیٌ مع القرآن، والقرآن مع علی»

از جمله احادیثى که بر عصمت امیرالمؤمنین علیه السلام دلالت دارد حدیث‏ «علی مع القرآن والقرآن مع علی» است.

چهارده راوی مهم این روایت را نقل کرده اند . سند این روایت به ام سلمه و حضرت زهرا علیها السلام و امام مجتبی علیه السلام می رسد که از پیامبر اکرم ص این روایت را نقل نموده اند .

حاکم نیشابورى به سند خود از ابوسعید تیمى، و او از ابوثابت- غلام ابوذر- روایت مى‏کند که ... .

 

«علیٌ مع القرآن، والقرآن مع علی»

از جمله احادیثى که بر عصمت امیرالمؤمنین علیه السلام دلالت دارد حدیث‏ «علی مع القرآن والقرآن مع علی» است.

چهارده راوی مهم این روایت را نقل کرده اند . سند این روایت به ام سلمه و حضرت زهرا علیها السلام و امام مجتبی علیه السلام می رسد که از پیامبر اکرم ص این روایت را نقل نموده اند .

حاکم نیشابورى به سند خود از ابوسعید تیمى، و او از ابوثابت- غلام ابوذر- روایت مى‏کند که ابوثابت گفت:

کنت مع علی رضی اللَّه عنه یوم الجمل، فلما رأیت عایشة واقفة دخلنی بعض ما یدخل الناس، فکشف اللَّه عنی ذلک عند صلاة الظهر فقاتلت مع امیرالمؤمنین، فلما فرغ ذهبت إلى المدینة فأتیت ام سلمة فقلت: إنّی واللَّه ما جئت أسأل طعاماً ولا شراباً ولکنّی مولى لأبی ذر فقالت مرحباً فقصصت علیها قصّتی، فقالت: أین کنت حین طارت القلوب مطائرها؟

قلت: إلى حیث کشف اللَّه ذلک عنّی عند زوال الشمس. قال: أحسنت‏ سمعت رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه وآله یقول: علیّ مع القرآن والقرآن مع علیّ لن یفترقا حتّى یردا علیّ الحوض؛

در روز واقعه جمل با على علیه السلام بودم. در آن هنگام که عایشه ایستاده بود و نگاه من به او افتاد. شکى که در [قلوب‏] بعضى از مردم بود در من نیز به وجود آمد. آن‏گاه خداوند متعال این شک را به هنگام نماز ظهر از من برطرف نمود تا در رکاب امیرالمؤمنین علیه السلام  به جنگ پرداختم. زمانى که جنگ تمام شد و به مدینه بازگشتم، به نزد ام سلمه رفتم و گفتم: سوگند به خدا، به درستى که من براى آب و غذا به این جا نیامدم [چرا که من‏] غلام ابوذر هستم. ام سلمه گفت: آفرین. سپس داستان [جَمَل و آن شک را] تعریف کردم. ام سلمه گفت: از کجا [به حق رسیدى‏] در آن وقتى که قلب‏ها در کشاکش [تردید] به سر مى‏برد؟

گفتم: از آن جایى که خداوند متعال به هنگام زوال ظهر مرا [نجات داد و] تردید را از من برطرف نمود. ام سلمه گفت: أحسنت، شنیدم که رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله مى‏فرمود: «على با قرآن همراه است و قرآن با او تا این که هر دو [در کنار] حوض بر من وارد شوند».

حاکم در پایان این حدیث مى‏گوید:

هذا حدیث صحیح الإسناد. وأبو سعید التیمی هو عقیصاء ثقة مأمون، ولم یخرجاه (المستدرک على الصحیحین: 3/ 124)

سند این حدیث صحیح است و ابوسعید تیمى که عقیصاء نام دارد مورد اطمینان است، هر چند که این حدیث را مسلم و بخارى نیاورده‏اند.

پیامبر اکرم نفرمودند : علی مع القران بلکه ایشان فرمودند و القران مع العلی » علت این تأکید این است که در آینده کسی ادعا نکند که رفتار من هم بر اساس قرآن می باشد و بلکه قرآن هم همراه علی است . پس «على» علیه السلام در همه احوال، أقوال و افعال مورد قبول و تصدیق خدا است.

دلالت این روایت آشکار می باشد « همان گونه که ما در حدیث ثقلین هم بیان کردیم » چرا که اگر کسى با قرآن باشد و قرآن هم از او جدا نشود معصوم خواهد بود، قرآنى که خود نیز معصوم است:

«لا یَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزیلٌ مِنْ حَکیمٍ حَمیدٍ» (سوره فصّلت: آیه 42)

هیچ باطلى از پیش رو و پشت سرش به سویش نمى‏آید. نازل شده از سوى حکیم و ستوده است.

«حدیث باب حطّه»

از دیگر احادیثى که بر عصمت امیرالمؤمنین علیه السلام و اهل بیت طاهرین سلام اللَّه علیهم دلالت مى‏کند، حدیث «علی باب حطّة» است. این رایت را پنج نفر از بزرگان حدیث بیان نموده اند .

باب حطّة چیست؟

خداوند برای اینکه بخواهد بنی اسرائیل را امتحان کند دستور مى‏دهد که از درى مخصوص وارد بیت المقدس شوند و به هنگام ورود، سجده کنان و در حالى که طلب مغفرت مى‏کنند داخل شوند. اما بنی اسرائیل فرمان الاهى را به مسخره و استهزاء گرفته و به خلاف آن، از پشت وارد شدند و به جاى حطّة که به معناى طلب مغفرت و آمرزش است، واژه حنطة را بر زبان جارى مى‏کردند و در نهایت در این امتحان مردود شدند.

خداى تعالى در این باره مى‏فرماید:

«وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْیَةَ فَکُلُوا مِنْها حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ وَسَنَزیدُ الْمُحْسِنینَ» (سوره بقره: آیه 58)

[یاد کنید] هنگامى را که گفتیم: به این شهر [بیت المقدس‏] وارد شوید و از نعمت‏هاى آن هر چه خواستید به فراوانى و گوارایى بخورید و از دروازه [شهر یا درِ معبد] فروتنانه و سجده کنان در آیید و بگویید: [خدایا! خواسته ما] ریزش گناهان ماست، تا گناهانتان را بیامرزیم و به زودى [پاداش‏] نیکوکاران را بیفزائیم.

آری همان گونه که میزان و ترازو برای سنجش ایمان برای بنی اسرائیل باب حطه بود ، پیامبر هم امیر المومنین علیه السلام را «باب حطه » تشبیه کردند یعنی هر کس که بخواهد به ایمان کامل و به درجه اعلی از ایمان برسد ، باید ولایت امام علی علیه السلام را قبول کند و الا ایمان ایشان مورد مقبول نخواهد بود (همان گونه که احادیث فراوانی بر این امر دلالت دارد ). و کسی این شرایط را دارد که معصوم باشد و الا آن شخص میزان نخواهد بود .

متن حدیث:

ابن حجر مکّى از ابن عباس این گونه نقل مى‏کند:

أنّ النبی قال: علیّ باب حطّة؛ من دخل منه کان مؤمناً، ومن خرج منه کان کافراً (الصواعق المحرقة: 2/ 366. هم چنین ر. ک: الجامع الصغیر: 2/ 177/ ش 5592؛ میزان الإعتدال: 1/ 532، ذیل شماره 1986)

پیامبر فرمود: على علیه السّلام باب حطّه است. هرآن کس در آن داخل شود مؤمن، و هر آن که از آن خارج شود کافر است.

در بعضى روایات این گونه آمده است:

مثل أهل بیتی فیکم مثل باب حطّة فی بنی إسرائیل من دخله غفر له (الصواعق المحرقة: 2/ 446؛ جامع الأحادیث: 10/ 8/ ح 8956؛ مجمع الزوائد: 9/ 168؛ المعجم الصغیر: 2/ 22؛ المعجم الأوسط: 6/ 85)

دیلمى از عبداللَّه بن عمر چنین نقل مى‏کند:

عن النبی: علی بن أبی طالب باب حطّة؛ من دخل منه کان مؤمناً، ومن خرج منه کان کافراً. (کشف الخفاء العجلونی: 1/ 204)

در روایتى دیگر، دارقطنى از عبداللَّه بن عباس چنین نقل مى‏کند:

قال رسول اللَّه: علی بن أبی طالب باب حطّة؛ من دخل منه کان مؤمناً، ومن خرج منه کان کافراً (کنز العمّال: 11/ 603/ ش 32910؛ سبل الهدى والرشاد: 11/ 298)

پیامبر فرمودند: على بن ابى طالب درِ دین است؛ هر آن کس از آن در داخل شد مؤمن، و هرکس خارج شد کافر است.

نکته جالب این جاست که سیوطى در درّ المنثور، پس از بیان روایات و اقوال در این باره، به نقل از ابن ابى شیبه حدیثى را در ذیل آیه مذکور این گونه نقل مى‏کند:

عن علی بن أبی طالب قال: إنما مثلنا فی هذه الأمة کسفینة نوح، وکباب حطّة فی بنى اسرائیل (الدرّ المنثور: 1/ 71- 72. هم‏چنین ر. ک: المصنّف( ابن أبى شیبه): 7/ 503/ ش 52)

مثال ما [اهل بیت‏] در این امت مانند کشتى نوح و باب حطّه در قوم بنو اسرائیل است.

اگر امیرالمؤمنین معصوم نباشد، چگونه مى‏تواند میزان و معیار ایمان و کفر قرار گیرد؟!

طبرانى در المعجم‏ الکبیر به یک سند از ابوذر غفارى روایت مى‏کند که گفت:

سمعت رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه وآله یقول: مثل أهل بیتی فیکم کمثل سفینة نوح فی قوم نوح؛ من رکبها نجا، ومن تخلّف عنها هلک، ومثل باب حطّة فی بنی اسرائیل (المعجم الکبیر: 3/ 46/ ح 2637)

از رسول خدا شنیدم که مى‏فرمود: مثل اهل بیت من در میان شما به سان کشتى نوح در بین قوم نوح است. هر کس سوار شود نجات یافته و هر آن که مخالفت ورزد به هلاکت مى‏رسد [و هم‏چنین مثال اهل بیت من‏] مثل باب حطّه در بنو اسرائیل است!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.